سلام
گاهی لحظه ها نباید همه را از خود گفت ...
گاهی باید تنها آواهای دل دیگران را بگویم ،
شاید از زبان یک نخ بادبادک !
شاید از رنگی !
از دل یک آدم برفی ... !
دانه های عجیبی سپید می بارد
ادمک خواب هایم امروز شروع به دم و بازدم هوای بام کرد ...
نفس کشید
نفسی ســــــــــــــرد ...
شاید چند روز دیگه میان کابوس آب شدن به دست جلاد خورشید ، مجال نفس کیدن نداشته باشد ، به هر حال از طرف او " سلام "
بگذار لشکر سربازان سپید ، دانه دانه برسند ، خسته اند ، دوباره ، سفید ...
من عاشق الماس های سفیدم .
دانه های تکرار نشدنی ...
سفیدیِ لحظه های سرخ آسمان ...
شاید این برف سپید دیگر باز نگردد ، به هر حال از طرف رویاهای سفید دانه های الماس " سلام "
.
.
.
aramesh
[ 17 / 10برچسب:برف سپید,
] [ 11 AM ] [ aramesh ][